به گزارش مشرق، گستردگی مباحث حقوقی و پیچیدگیهای موضوعات متنوع آن ضرورت آموزش هر چه
بیشتر آن را روشن میسازد. ضروریاتی مانند آشنا شدن شهروندان با ضوابط
حقوقی و قانونی حاکم بر روابط اجتماعی و آگاهی بخشی جامعه نسبت به مسائل
حقوقی یکی از مهمترین راهکارها در کاهش مراجعات مردم به دادگستری است به
همین منظور معاونت منابع انسانی قوه قضائیه اقدام به آموزش حقوق به زبان
ساده کرده است که در این قسمت به نحوه رد دادرس از رسیدگی به پرونده اشاره
شده است که در ادامه میخوانید.
آیا میدانید قاضی نباید با متهم رابطه خویش وقومی داشته باشد؟ آیا میدانید قانون خطوط قرمزی را برای دادرس در نظر گرفته است؟ آیا میدانید در چه مراحلی از پرونده میتوان به صلاحیت قاضی اعتراض کرد؟
وقتی حساب حق وعدالت به میان میآید دلمان میخواهد کنار قاضی یا دادرسان بنشینیم و تمام راه و چاه اجرای عدالت را از آنان یاد بگیریم. اما تصور کنید که قاضی پرونده، نسبتی با متهم پرونده یا شاکی داشته یا به جهاتی صلاحیت رسیدگی به پرونده را نداشته باشد. به نظر شما باز هم میشود ادامه روند رسیدگی به پرونده را به دست چنین فردی سپرد؟ یک ضرب المثل معروف ایتالیایی می گوید: وقتی که رفیق، قاضی شود باید فاتحه قانون را خواند زیرا عدالت باید کور باشد و کسی را نبیند.
اگر میخواهید بدانید با وجود چه شرایطی باید راه تان را از دادرسان جدا کنید درادامه این مطلب با ما همراه باشید.
اجرای عدالت در دست دادرسان
اصلی ترین وظیفه قاضی در دادگاه اجرای عدالت است. یعنی باید درباره یک پرونده طوری حکم دهد که حق به حق دار برسد. برای اجرای عدالت در دادگاه باید حتما مقدماتی نیز رعایت شود. به عنوان مثال گفته شده حتی قاضی باید درنگاه کردن به شاکی و متهم مساوات را رعایت کند تا حتی به ذهن کسی خطور نکند که ممکن است طرف مقابل از دید قاضی ارجحیت خاصی داشته باشد.
به همین دلیل قضات در قوانین ایران از رسیدگی به برخی پرونده ها که ممکن است چنین شک و شبهه هایی را القا کند منع شده اند. دراین موارد خود قاضی یا دادرس باید از رسیدگی به پرونده خودداری کند، ولی اگر او هم به هر دلیل این کار را انجام نداد طرف مقابل میتواند دادرس را اصطلاحا رد کند.
این اعتراض میتواند تا قبل از صدور رای یعنی درجریان تحقیقات مقدماتی نسبت به دادستان و بازپرس یا اعتراض به قاضی صادر کننده رای در دادگاه باشد.
نکته: کارشناس منتخب از سوی دادرس هم قابل رد است. دلایل رد کارشناس همان دلایل رد دادرس است.
ورود خویشاوندان ممنوع
در یک دادرسی عادلانه هیچگاه دادرس با طرفین پرونده یعنی شاکی و متهم وهمچنین با شرکا و معاونان جرم رابطه خویشاوندی ندارد. برای روشن شدن قضیه همیشه این فرمول را به یاد داشته باشید که خویشاوندان یا ناشی از رابطه خونی است که به آن میگوییم نسبی یا ناشی از ازدواج است که میشود سببی.
رابطه سببی خود شامل والدین و فرزندان شخص میشود و در طبقه بعد شامل اجداد خواهر و برادر و فرزندان آن ها و در آخر نیز شامل دایی و خاله خواهد بود.
خطوط قرمز دیگری برای دادرسان
علاوه بر آن چیزی که گفتیم قانون برخی باید و نباید دیگر را نیز برای دادرس در نظر گرفته است. مثلا دادرس نمیتواند قیم یا مخدوم یکی از طرفین دعوی باشد. به زبان ساده تر قاضی حق ندارد رسیدگی به یک پرونده را به عهده بگیرد که نزدیکی خاصی با یکی از طرفین دعوا داشته باشد. حالا فامیلی و خویش و قومی هم نه نباید حتی مشاور یا مباشر یکی از طرفین پرونده یا همسر وی باشد.
در مورد دیگر قانون به ارث بری توجه کرده است. یعنی دادرس حق ندارد به پرونده ای رسیدگی کند که در آن خودش همسرش یا فرزندش از طرفین دعوی یا شریک یا معاون جرم ارث ببرند.
این خط قرمز درباره پروندههایی نیز صدق میکند که قاضی پرونده قبلا بحث هرعنوان یا سمتی درباره آن موضوع اظهارنظر کرده است. این موضوع درباره شهادت نیز صادق است. یعنی دادرس نمیتواند پرونده ای را که در آن، شاهد یکی از طرفین بوده است قبول کند.
مورد بعدی به دعوای میان دادرس و یکی از طرفین پرونده مربوط میشود. یعنی قاضی نمیتواند بررسی پرونده ای را قبول کند که قبلا بین او پدر و مادر همسرو یا فرزندش و یکی از طرفین دعوی یا پدر و مادر همسر و یا فرزند او دعوای حقوقی یا کیفری مطرح شده است. البته در این باره استثنایی هم هست، یعنی اگر چنین موضوعی بوده و بیش از دو سال از آن گذشته باشد مشمول این خط قرمز نمی شود. موضوع آخر نیز این است که دادرس، همسر و یا فرزند او نفع شخصی در موضوع مطروحه داشته باشد.
اعتراض به صلاحیت در مرحله مقدماتی
بد نیست بدانیم که حتی در مرحله تحقیقات مقدماتی در دادسرا و قبل از ارسال پرونده به دادگاه هم میتوانیم به صلاحیت دادستان و بازپرس ایراد بگیریم.
در اینجا نیز مقامات قضایی دادسرا باید در صورت وجود جهات رد دادرس ازرسیدگی امتناع کنند. شاکی مدعی خصوصی یا متهم نیز میتوانند دادستان یا بازپرس را رد و مراتب را به صورت کتبی به او اعلام کنند.
در صورت قبول ایراد دادستان یا بازپرس از رسیدگی و مداخله در موضوع امتناع میکنند و رسیدگی حسب مورد به جانشین دادستان یا بازپرس دیگر محول میشود، درغیر این صورت باید قرار رد ایراد صادر و به مدعی رد ابلاغ شود.
مدعی رد میتواند در مهلتی که برای اعتراض به سایر قرارها مقرر شده است به دادگاه صالح برای رسیدگی به جرم اعتراض کند رای دادگاه در این مورد قطعی است.
خوب است بدانید صدور قرار رد ایراد مانع انجام تحقیقات مقدماتی نیست.
قفل زمان بر پای اعتراض به صلاحیت در مرحله دادگاه
اگر یکی از طرفین دعوا به این نتیجه برسد که قاضی رسیدگی کننده به پرونده صلاحیت رسیدگی ندارد مثلا اگر قبلا درهمان امر کیفری اظهار نظر ماهوی کرده است میتواند نسبت به آن دادرس اعتراض کند.
البته این اعتراض مهلت دار است. به این ترتیب که طرح ایراد فقط تا قبل از صدور رای مهلت دارد، اما اعتراض به خاطر وجود جهات رد دادرس پس از صدور حکم نیز امکان پذیر است.
ایراد دادرس چگونه اتفاق میافتد
وقتی طرفین پرونده ایراد دادرسی را مطرح میکنند دو حالت اتفاق میافتد. درحالت اول دادرسی دلیل طرفین یا یکی از طرفین دعوا را برای عدم رسیدگی میپذیرد و از ادامه رسیدگی انصراف میدهد و آن را به یک دادرس دیگر درهمان دادگاه میسپارد. البته گاهی نیز پیش می آید که دادرس علی البدل یا شعبه دیگر در دسترس نیست و به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به نزدیک ترین مرجع قضایی هم عوض فرستاده میشود. مثلا پرونده از کرج به تهران منتقل میشود اما به شیراز نمیرود.
در حالت دوم دادرس زیر بار عدم صلاحیت خویش نمیرود. در اینجا وی باید ظرف سه روز قرار رد ایراد را صادر کند و به رسیدگی خود ادامه دهد. اگر طرفین دعوا این قرار دادرس را قبول نداشته باشند میتوانند ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ این تصمیم یعنی قرار رد ایراد اعتراض و این اعتراض را دردادگاه صالح مطرح کنند. به یاد داشته باشید بدون تشریفات زمانی و در خارج از نوبت به این اعتراض رسیدگی میشود.
اعتراض در دادگاههای چند عضوی
برخی ازدادگاهها مثل دادگاه کیفری استان با حضور چند قاضی تشکیل میشود که ممکن است به قاضی یا قضات این دادگاه اعتراض شود در این باره نیز چند حالت متصور است.
در حالت اول اگر نسبت به یکی از قضات ایراد وارد شود و آن قاضی به خودی خود از رسیدگی امتناع کند دادگاه با حضور عضو دیگر تکمیل میشود و به دعوی رسیدگی میکند، اما اگر آن قاضی ایراد رد را نپذیرد همان دادگاه مثلا دادگاه کیفری بدون حضور قاضی مورد ایراد در وقت اداری به این ایراد رسیدگی میکند و قرار رد یا قبولی ایراد راصادر میکند.
در حالت دوم ممکن است به چند تن از قضات دادگاه ایراد واقع شود و آن ها ایراد رد را قبول نکنند در این شرایط چنانچه تعداد قضات باقیمانده شعبه اکثریت را تشکیل دهد اکثریت اعضا بدون حضور اعضای مورد ایراد و در وقت اداری به اعتراض رسیدگی و قرار رد یا قبول ایراد را صادر میکنند، اما اگر تعداد باقیمانده اعضای شعبه در اقلیت باشند و امکان انتخاب جایگزین نیز برای رسیدگی به ایراد وجود نداشته باشد رسیدگی به ایراد در شعبه دیوان عالی کشور به عمل می آید. همچنین اگر شعبه دیوان درخواست رد را وارد بداند پرونده برای رسیدگی به دادگاه هم عرض ارجاع میشود.
آیا میدانید قاضی نباید با متهم رابطه خویش وقومی داشته باشد؟ آیا میدانید قانون خطوط قرمزی را برای دادرس در نظر گرفته است؟ آیا میدانید در چه مراحلی از پرونده میتوان به صلاحیت قاضی اعتراض کرد؟
وقتی حساب حق وعدالت به میان میآید دلمان میخواهد کنار قاضی یا دادرسان بنشینیم و تمام راه و چاه اجرای عدالت را از آنان یاد بگیریم. اما تصور کنید که قاضی پرونده، نسبتی با متهم پرونده یا شاکی داشته یا به جهاتی صلاحیت رسیدگی به پرونده را نداشته باشد. به نظر شما باز هم میشود ادامه روند رسیدگی به پرونده را به دست چنین فردی سپرد؟ یک ضرب المثل معروف ایتالیایی می گوید: وقتی که رفیق، قاضی شود باید فاتحه قانون را خواند زیرا عدالت باید کور باشد و کسی را نبیند.
اگر میخواهید بدانید با وجود چه شرایطی باید راه تان را از دادرسان جدا کنید درادامه این مطلب با ما همراه باشید.
اجرای عدالت در دست دادرسان
اصلی ترین وظیفه قاضی در دادگاه اجرای عدالت است. یعنی باید درباره یک پرونده طوری حکم دهد که حق به حق دار برسد. برای اجرای عدالت در دادگاه باید حتما مقدماتی نیز رعایت شود. به عنوان مثال گفته شده حتی قاضی باید درنگاه کردن به شاکی و متهم مساوات را رعایت کند تا حتی به ذهن کسی خطور نکند که ممکن است طرف مقابل از دید قاضی ارجحیت خاصی داشته باشد.
به همین دلیل قضات در قوانین ایران از رسیدگی به برخی پرونده ها که ممکن است چنین شک و شبهه هایی را القا کند منع شده اند. دراین موارد خود قاضی یا دادرس باید از رسیدگی به پرونده خودداری کند، ولی اگر او هم به هر دلیل این کار را انجام نداد طرف مقابل میتواند دادرس را اصطلاحا رد کند.
این اعتراض میتواند تا قبل از صدور رای یعنی درجریان تحقیقات مقدماتی نسبت به دادستان و بازپرس یا اعتراض به قاضی صادر کننده رای در دادگاه باشد.
نکته: کارشناس منتخب از سوی دادرس هم قابل رد است. دلایل رد کارشناس همان دلایل رد دادرس است.
ورود خویشاوندان ممنوع
در یک دادرسی عادلانه هیچگاه دادرس با طرفین پرونده یعنی شاکی و متهم وهمچنین با شرکا و معاونان جرم رابطه خویشاوندی ندارد. برای روشن شدن قضیه همیشه این فرمول را به یاد داشته باشید که خویشاوندان یا ناشی از رابطه خونی است که به آن میگوییم نسبی یا ناشی از ازدواج است که میشود سببی.
رابطه سببی خود شامل والدین و فرزندان شخص میشود و در طبقه بعد شامل اجداد خواهر و برادر و فرزندان آن ها و در آخر نیز شامل دایی و خاله خواهد بود.
خطوط قرمز دیگری برای دادرسان
علاوه بر آن چیزی که گفتیم قانون برخی باید و نباید دیگر را نیز برای دادرس در نظر گرفته است. مثلا دادرس نمیتواند قیم یا مخدوم یکی از طرفین دعوی باشد. به زبان ساده تر قاضی حق ندارد رسیدگی به یک پرونده را به عهده بگیرد که نزدیکی خاصی با یکی از طرفین دعوا داشته باشد. حالا فامیلی و خویش و قومی هم نه نباید حتی مشاور یا مباشر یکی از طرفین پرونده یا همسر وی باشد.
در مورد دیگر قانون به ارث بری توجه کرده است. یعنی دادرس حق ندارد به پرونده ای رسیدگی کند که در آن خودش همسرش یا فرزندش از طرفین دعوی یا شریک یا معاون جرم ارث ببرند.
این خط قرمز درباره پروندههایی نیز صدق میکند که قاضی پرونده قبلا بحث هرعنوان یا سمتی درباره آن موضوع اظهارنظر کرده است. این موضوع درباره شهادت نیز صادق است. یعنی دادرس نمیتواند پرونده ای را که در آن، شاهد یکی از طرفین بوده است قبول کند.
مورد بعدی به دعوای میان دادرس و یکی از طرفین پرونده مربوط میشود. یعنی قاضی نمیتواند بررسی پرونده ای را قبول کند که قبلا بین او پدر و مادر همسرو یا فرزندش و یکی از طرفین دعوی یا پدر و مادر همسر و یا فرزند او دعوای حقوقی یا کیفری مطرح شده است. البته در این باره استثنایی هم هست، یعنی اگر چنین موضوعی بوده و بیش از دو سال از آن گذشته باشد مشمول این خط قرمز نمی شود. موضوع آخر نیز این است که دادرس، همسر و یا فرزند او نفع شخصی در موضوع مطروحه داشته باشد.
اعتراض به صلاحیت در مرحله مقدماتی
بد نیست بدانیم که حتی در مرحله تحقیقات مقدماتی در دادسرا و قبل از ارسال پرونده به دادگاه هم میتوانیم به صلاحیت دادستان و بازپرس ایراد بگیریم.
در اینجا نیز مقامات قضایی دادسرا باید در صورت وجود جهات رد دادرس ازرسیدگی امتناع کنند. شاکی مدعی خصوصی یا متهم نیز میتوانند دادستان یا بازپرس را رد و مراتب را به صورت کتبی به او اعلام کنند.
در صورت قبول ایراد دادستان یا بازپرس از رسیدگی و مداخله در موضوع امتناع میکنند و رسیدگی حسب مورد به جانشین دادستان یا بازپرس دیگر محول میشود، درغیر این صورت باید قرار رد ایراد صادر و به مدعی رد ابلاغ شود.
مدعی رد میتواند در مهلتی که برای اعتراض به سایر قرارها مقرر شده است به دادگاه صالح برای رسیدگی به جرم اعتراض کند رای دادگاه در این مورد قطعی است.
خوب است بدانید صدور قرار رد ایراد مانع انجام تحقیقات مقدماتی نیست.
قفل زمان بر پای اعتراض به صلاحیت در مرحله دادگاه
اگر یکی از طرفین دعوا به این نتیجه برسد که قاضی رسیدگی کننده به پرونده صلاحیت رسیدگی ندارد مثلا اگر قبلا درهمان امر کیفری اظهار نظر ماهوی کرده است میتواند نسبت به آن دادرس اعتراض کند.
البته این اعتراض مهلت دار است. به این ترتیب که طرح ایراد فقط تا قبل از صدور رای مهلت دارد، اما اعتراض به خاطر وجود جهات رد دادرس پس از صدور حکم نیز امکان پذیر است.
ایراد دادرس چگونه اتفاق میافتد
وقتی طرفین پرونده ایراد دادرسی را مطرح میکنند دو حالت اتفاق میافتد. درحالت اول دادرسی دلیل طرفین یا یکی از طرفین دعوا را برای عدم رسیدگی میپذیرد و از ادامه رسیدگی انصراف میدهد و آن را به یک دادرس دیگر درهمان دادگاه میسپارد. البته گاهی نیز پیش می آید که دادرس علی البدل یا شعبه دیگر در دسترس نیست و به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به نزدیک ترین مرجع قضایی هم عوض فرستاده میشود. مثلا پرونده از کرج به تهران منتقل میشود اما به شیراز نمیرود.
در حالت دوم دادرس زیر بار عدم صلاحیت خویش نمیرود. در اینجا وی باید ظرف سه روز قرار رد ایراد را صادر کند و به رسیدگی خود ادامه دهد. اگر طرفین دعوا این قرار دادرس را قبول نداشته باشند میتوانند ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ این تصمیم یعنی قرار رد ایراد اعتراض و این اعتراض را دردادگاه صالح مطرح کنند. به یاد داشته باشید بدون تشریفات زمانی و در خارج از نوبت به این اعتراض رسیدگی میشود.
اعتراض در دادگاههای چند عضوی
برخی ازدادگاهها مثل دادگاه کیفری استان با حضور چند قاضی تشکیل میشود که ممکن است به قاضی یا قضات این دادگاه اعتراض شود در این باره نیز چند حالت متصور است.
در حالت اول اگر نسبت به یکی از قضات ایراد وارد شود و آن قاضی به خودی خود از رسیدگی امتناع کند دادگاه با حضور عضو دیگر تکمیل میشود و به دعوی رسیدگی میکند، اما اگر آن قاضی ایراد رد را نپذیرد همان دادگاه مثلا دادگاه کیفری بدون حضور قاضی مورد ایراد در وقت اداری به این ایراد رسیدگی میکند و قرار رد یا قبولی ایراد راصادر میکند.
در حالت دوم ممکن است به چند تن از قضات دادگاه ایراد واقع شود و آن ها ایراد رد را قبول نکنند در این شرایط چنانچه تعداد قضات باقیمانده شعبه اکثریت را تشکیل دهد اکثریت اعضا بدون حضور اعضای مورد ایراد و در وقت اداری به اعتراض رسیدگی و قرار رد یا قبول ایراد را صادر میکنند، اما اگر تعداد باقیمانده اعضای شعبه در اقلیت باشند و امکان انتخاب جایگزین نیز برای رسیدگی به ایراد وجود نداشته باشد رسیدگی به ایراد در شعبه دیوان عالی کشور به عمل می آید. همچنین اگر شعبه دیوان درخواست رد را وارد بداند پرونده برای رسیدگی به دادگاه هم عرض ارجاع میشود.